هیلدا یک دختر نوجوان با موهای آبی رنگی است که به همراه مادر خود در کلبه ای کوچک در حاشیه یک جنگل بزرگ زندگی می کند. این دختر شجاع و ماجراجو به همراه تویگ موجود کوچولو و عجیبی که شبیه یک روباه شاخدار است و همچنین با همراهی دو نفر از دوستان صمیمی خود به نام های دیوید و فریدا در شهری جادویی و اسرارآمیز که هیلدا آن را کشف کرده، به ماجراجوهای عجیب و شگفت انگیزی می پردازند. روزی از روزها هیلدا پس از خارج شدن از خانه به بیابانی بزرگ وارد شده و در آنجا با اِلف ها، هیولاها و غول های بسیار عجیبی مواجه می شود. قهرمان داستان ما به راه خود ادامه می دهد